نفت و گاز در گذار انرژی
نویسنده: افسانه آتش افروز
قصه گرمایش زمین پس از صنعتی شدن و تاثیر آن روی زیستبوم هر روز جدیتر میشود و دولتها و شرکتها برای کنترل تغییرات اقلیمی سیاستهای جدیدی در راستای کاهش انتشا گازهای گلخانهای را اعلام میکنند.
کاهش انتشار کربن به میزان 2.4 گیگاتن در دستور کار اقتصاد جهانی قرار دارد. انتشارات مرتبط با انرژی بیش از 80 درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای را تشکیل میدهند.
کاهش مصرف نفت، استفاده از گاز به عنوان سوخت فسیلی پاکتر و توسعه تامین برق بیشتر از انرژیهای تجدیدپذیر برای جلوگیری از گرم شدن بیش از حد کره زمین اجتنابناپذیر است.
نفت که سالها موتور رشد اقتصادی بوده است اکنون با توقف افزایش تقاضا روبرو است. توسعه خودروهای الکتریکی و افزایش بهرهوری موجب میشود سوخت مایع تقاضای بخش حملونقل که سهم عمدهای در مصرف سوخت فسیلی دارد را از دست بدهد؛ گرچه در اقتصادهای در حال توسعه رشد مصرف پلاستیک رو به افزایش است و همین موجب افزایش مصرف نفت در پتروشیمیها خواهد شد.
اگر تصور کنیم قیمت نفت در حدود 60 دلار بماند، بدون مالیات کربن 90 درصد پروژههای توسعه بالادستی نفت و با اخذ مالیات کربن 80 درصد پروژهها صرفه اقتصادی دارند. اما در صورت اخذ مالیات کربن به میزان 200 دلار برای هر تن کربندیاکسید،، تنها سه درصد از پروژههای جهانی در قیمتهای زیر 30 دلار ارزش اقتصادی دارند.
رشد تقاضای گاز به عنوان گزینه اول جایگزین نفت، تا 30 درصد در جنوب و شرق آسیا رخ خواهد داد و همزمان کشورهای دارای اقتصاد پیشرفته ممکن است با کاهش تقاضا روبرو شوند.
طی سالهای 2019 تا 2021 سرمایهگذاری در بخش بالادستی نفت و گاز 27 درصد کاهش یافت. انرژیهای تجدیدپذیر با تمرکز بر انرژی بادی و خورشیدی 18 درصد افزایش سرمایهگذاری را تجربه کرده است. گرچه تا 2025 همچنان اروپا در این نصب ظرفیت تجدیدپذیر پیشتاز خواهد بود اما در سالهای آینده چین، جنوبشرقی آسیا و ایالات متحده هم رشد قابل توجهی خواهند داشت.
سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز دردهه آینده با کاهش روبهرو خواهد شد، اما این تمام ماجرا نیست. همزمان تجدیدپذیرها با سرعت بالا در حال جذب سرمایه هستند و این مساله بازاری تازه برای شرکتهای ارائه کننده خدمات نوید میدهد. پارادایم گذار انرژی، بر شرکتهای فعال صنعت نفت و گاز تاثیرگذار بوده است و ضمن برهمزدن فضای سنتی کسبوکار، فرصتهای جدید و فضای جدید تجاری خلق کرده است.
در بین شرکتهای اکتشاف و تولید، شرکتهای امریکایی، تولید گاز طبیعی با آلایندگی کمتر را بهعنوان بخشی از استراتژی کاهش کربن در دستور کار قرار دادهاند. همچنین به دلیل خصوصیات زمینشناسی مناسب ذخیرهسازی در آمریکا، تمرکز بر فناوریهای CCUS هم وجود دارد. در سالهای 2008 تا 2018 شرکتهای بزرگ نفتی کمتر از پنج درصد سبد سرمایهگذاری خود را صرف انرژیهای پاک کردهاند. در بین شرکتهای اروپایی، شرکت شل متعهد شده است بین سالهای 2020 تا 2025 سالانه دو تا سه میلیارد دلار از بودجه 30 میلیارد دلاری خود را به تولید برق اختصاص دهد. توتال در نظر دارد تا سال 2040 یکپنجم سبد سرمایهگذاری خود را به تولید برق با انتشار پایین کربن اختصاص دهد. این شرکت از سال 2011 عمده سهام شرکت Sun Power Corpرا در اختیار داشته است.
گرچه شرکتهای خدمات میادین نفتی میتوانند از طریق طراحی و برنامهریزی بهینه چاه، مدیریت عرضه، کاهش هزینههای عملیات و تعمیر و نگهداری و به حداقل رساندن زمان عملیات، نقش بیشتری در کاهش هزینه هر بشکه و تسریع فرازآوری نفت داشته باشند اما در محیط جدید افزایش سودآوری و کاهش هزینه پاسخی مناسب برای کاهش تقاضای سیستمی نیستند و تقاضای میانمدت و بلندمدت برای این خدمات به طور اساسی در حال کاهش است.
رویکرد شرکتهای خدمات میادین نفتی برای حضور در عرصه گذار انرژی متفاوت است. شرکتهای بزرگتر بر همکاری با سایرین و یا برونسپاری و شرکتهای کوچکتر با رویکردی کاملاً متفاوت سرمایهگذاری ارگانیک و مشارکت در سرمایهگذاری کمکربن در پیش گرفتهاند.
رشد بازار بادی فراساحل برای شرکتهای خدمات میادین نفتی هم مطلوب بوده است و بسیاری از این شرکتها برای کاهش صدمات ناشی از کاهش سرمایهگذاری در نفت و گاز در بخش باد فراساحل خدمات ارائه میکنند. بازارهایی مانند انرژی خورشیدی، CCS و هیدروژن به بازیگران خدمات پتانسیل جدیدی را ارائه میدهند. شرکتهای OFS قبلاً از طریق ابزارهای مختلف مانند همکاری و فعالیتهای ادغام و تملیک، این صنایع را مورد بررسی قرار دادهاند.
پذیرفتن ریسک و سرمایهگذاری مورد نیاز برای توسعه در بازارهای انرژی خارج از نفت و گاز برای همه شرکتهای خدمات میادین نفتی امکانپذیر نیست، اما برای بسیاری از این شرکتها، انتقال به سمت انرژی اجتنابناپذیر شده است. تغییر در بازار هدف به شدت بر شرکتهای خدماتی تأثیر میگذارد و ارائهدهندگان خدمات و تجهیزات میادین نفتی سنتی اکنون با به سمت انرژی های تجدیدپذیر و بازارهای نوظهور رو میآورند و زنجیره خدماترسانی به نفت و گاز را قطع میکنند. گرچه این امر بر قیمتگذاری تأثیر خواهد داشت اما امکان همافزایی بین پورتفولیوها و قابلیت انتقال فناوری را خلق میکند.
تمرکز بر مایعسازی گاز طبیعی، فناوریهای جذب کربن، ساخت، نصب، تعمیر و نگهداری در بازارهای تجدیدپذیر از اهداف جدید شرکتهای خدمات میادین نفتی است.
در کنار تمام این استراتژیها، رویدادهای سالهای اخیر، نگرانیهای تازهای را در مورد انعطافپذیری انرژی و مقرونبهصرفه بودن آن برای همه کشورهای جهان مورد توجه قرار داده است. نیاز انرژیهای تجدیدپذیر به سیستمهای ذخیرهسازی، وابستگی اروپا به روسیه در تامین گاز و تامین انرژی اقتصادهای در حال رشد باعث شده است که برخی امکانپذیری یا حتی مطلوب بودن انتقال صفر خالص تا سال 2050 را زیر سوال ببرند.